دوستى داشتم به نام حاج محمد تهرانى که از سواد خواندن و نوشتن بهرهاى نداشت ولى از نظر ایمان و یقین و عمل صالح مردى فوق العاده بود. یک بار در عرفات و بار دیگر در کاظمین خدمت مولاى بزرگوارمان حضرت ولى عصر عجّل اللّه تعالى فرجه رسیده بود. در اواخر عمر مبتلاى به بیمارى رعشه سخت در هر دو دستش شده بود به طورى که از جابجا کردن یک استکان آب عاجز بود.
براى زیارت حضرت رضا علیه السلام به مشهد مشرف شد، بالاى سر حضرت طلب شفا کرد، نیمه شب همان شب در عالم رؤیا به خدمت حضرت رضا علیه السلام رسید، امام به او فرمود: به خاطر این رعشه در دست، مقامى در قیامت برایت مقرّر شده که بسیار عالى است.
چنانچه در این چند روزه باقى مانده عمر بخواهى از خدا براى تو طلب شفا کنم ولى در مقابل شفاى این بیمارى آن مقام آخرتى از دستت خواهد رفت، عرضه داشت که تا پایان عمر با این بیمارى صبر مىکنم؛ زیرا مقام آخرتى بالاتر از سلامت دست من است، سپس ازخواب بیدار شد و تا روز مرگ با همان رعشه در حالى که قلبى راضى از حضرت حق داشت به سر برد.
صبر بر بیمارى تا هنگام شفا داراى ثواب زیادى است و بر مریض است که شکایت خود را از بیمارى فقط و فقط متوجه حضرت حق کند که صبر بر مرض و لب فرو بستن از شکایت باعث شفاى زودرس است.
ابن عباس مىگوید:
انَّ امْرَاةَ ایُّوبَ قالَتْ لَهُ یَوْماً: لَوْدَعَوْتَ اللّهَ انْ یَشْفِیَکَ، فَقالَ: وَیْحَکِ کُنّا فِى النَّعْماءِ سَبْعینَ عاماً فَهَلُمَّ نَصْبِرْ فِى الضَّرّاءِ مِثْلَها، فَلَمْ یَمْکُثْ بَعْدَ ذلِکَ الّا یَسیراً حَتّى عُوفِىَ.
همسر ایوب یک روز به او گفت: اگر از خدا بخواهىشفا مىدهد، ایوب بر او فریاد زد ما به مدت هفتاد سال در نعمت و خوشى بودیم بر ماست به مدت هفتاد سال در این مصیبت و سختى صبر کنیم، مدّت زیادى نگذشت مگر این که ازتمام رنجها راحت شد.
حضرت على علیه السلام فرمود:
الْمَریضُ فى سِجْنِ اللّهِ مالَمْ یَشْکُ الى عُوّادِهِ تُمْحى سَیِّئاتُهُ. وَ ایُّما مُؤْمِنِ ماتَ مَریضاً ماتَ شَهیداً، وَ کُلُّ مُؤْمِنٍ شَهیدٌ، وَ کُلُّ مُؤْمِنَةٍ حَوْراءُ، وَ اىُّ میتَةٍ ماتَ بِها الْمُؤْمِنُ فَهُوَ شَهیدٌ، وَ تَلا قَوْلَ اللّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ:
وَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ اولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
بیمار در زندان خدا است و تا زمانى که از بیمارى خود نزد عیادت کنندگانش شکایت نکند، سیّئاتش محو مىشود و هر مؤمنى در بیمارى بمیرد شهید است و تمام مؤمنان شهیدند و تمام زنان مؤمنه حورا هستند. به هر مرگى مؤمن بمیرد شهید است، سپس آیه شریفه را تلاوت کردند: و کسانى که ایمان به خدا و رسولان آوردند، اینان صدیقون و شهداء نزد پروردگارشان هستند.
مریض مستحب است در وقت بیمارى این دعا را بخواند و تکرار کند:
لا الهَ إلّااللّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، یُحْیى وَ یُمیتُ وَ هُوَ حَىٌّ لایَمُوتُ، سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعِبادِ وَ الْبِلادِ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً کَثیراً طَیِّباً مُبارَکاً فیهِ عَلى کُلِّ حالٍ، وَ اللّهُ اکْبَرُ کَبیراً، کِبْرِیاءُ رَبِّنا وَ جَلالُهُ وَ قُدْرَتُهُ بِکُلِّ مَکانٍ. اللّهُمَّ انْ کُنْتَ امْرَضْتَنِى لِقَبضِ رُوحِى فى مَرَضِى هذا فَاجْعَلْ رُوحى فى ارْواحِ مَنْ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْکَ الْحُسْنى، وَ باعِدْنى مِنَ النّارِ کَما باعَدْتَ اوْلیاءَکَ الَّذینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْکَ الْحُسْنى.
نیست خدایى جز خدایى یکتا و شریک ندارد و همکارى براى او نیست، سلطنت و سپاس مختص ذات اوست که مىمیراند و زنده مىکند و اوست که زنده است و هرگز نمىمیرد و از بین نمىرود، منزه است خدایى که پروردگار بندگان و آبادى هاست، حمد و سپاس مختص خدایى است که فراوان و مداوم و در همه حال خدایى بزرگ و بزرگتر و بلند پایه است، پروردگار ما و قدرت تواناییش به همه جا حکمفرماست، بار خدایا! اگر مرا بیمار گردانیدهاى که در این بیمارى جانم را بگیرى، بارالها! جانم را در زمره کسانى قرار ده که آنها را مورد احسان خود واقع ساختى و مرا از آتش غضبت به دور دار همان طورى که دوستانت را که مورد احسان تو هستند، از آتش دور داشتهاى.